عمامه بر سر می گذارم با خوش عهدی
تا که شوم سربازِ در رکاب مهدی
تو مظهرِ هدایتی،یابن الحسن عنایتی
در طیّ این راه،نصرُ مِنَ الله
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
بقیه الله بقیه الله
با قالَ باقر قالَ صادق از دل و جان
ما می شویم مُبلّغ اسلام و قرآن
تحت لوای اهل بیت،هستیم فدای اهل بیت
با قلب آگاه،نصر من الله
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
بقیه الله بقیه الله
مسیر ما راهِ شهیدان و خمینی است
صراط مستقیم ما خطّ حسینی است
ما با ولایت زنده ایم،تا زنده ایم رزمنده ایم
با سوز و با آه،نصر من الله
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
بقیه الله بقیه الله
***********
با نام و یاد خالق باری تعالیٰ
حرفم کنم آغاز بر یاران مولا
عرض ادب داریم،آنها روح و جانند
روحانیانِ عشق نور دیدگانند
روحانیت تفسیر روح افزای عشق است
روحانیت بر گوش جان،آوای عشق است
روحانیت یعنی امید خاص و هم عام
روحانیت یعنی مبلّغ بهر اسلام
روحانیت یعنی تجلّیِ خوش عهدی
روحانیت یعنی که سربازی مهدی
روحانیت یعنی خلوص بی نهایت
روحانیت یعنی که سرباز ولایت
روحانیت یعنی فدای یار بودن
مقداد و مالک،بوذر و عمّار بودن
روحانیت یعنی که در تقویٰ شوی گم
روحانیت یعنی همین،خدمت به مردم
روحانیت یعنی که دل از خود گسستن
در جبهه دین با شهیدان عهد بستن
خون مدرّس ها،بهشتی ها گُواه است
این قال باقر قال صادق ها سِلاح است
روحانیت یعنی فروغ ذکرِ یا رب
روحانیت نماز نیمه ی شب
روحانیت،امروز یعنی،چاره سازی
روشنگری در عرصه سخت مجازی
روحانیت یعنی که ترویج بصیرت
تبیینِ راه حاج قاسم،حاج همّت
روحانیت یعنی که نور کربلایی
در جامعه ایجاد شور کربلایی
روحانیت یعنی که عَزمی بی کرانه
نابودیِ کلّ یزیدان زمانه
در معنی روحانیت گویم همین،بس
نابودیِ کفّار در بِیتُ المقدّس
********
در وادیِ تَبَلوُرِ انوارِ ماهِ عشق
مسکین،شود ز فیضِ کَرَم پادشاهِ عشق
آنجا که نفس پای به میزان نهاده است
باید بگفت،فاش بُوَد قتلگاهِ عشق
جرمم ز بَس که روی،ز شیطان سپید کرد
گردیدم عاقبت خِجِل و روسیاهِ عشق
غیب و شهود برده پناه از سرِ نیاز
بر درگهِ معظّمِ عالم پناهِ عشق
پیرِ طریقتِ همه ی رهروان شوی
گر بُگذری ز پیچ و خمِ شاهراهِ عشق
در دادگاهِ دَهر چو پروانه دورِ شمع
میل فنا به رَغمِ قَضا،شد گناهِ عشق
آن نرگسِ خمار که عالم خرابِ اوست
خورشید را به سایه کشد،در نگاهِ عشق