برای دریافت فایل در ابعاد اصلی کلیک کنید
تن که بیمار طبیبان شد دچارش بهتر است
دل که نذر کربلا شد بیقرارش بهتر است
بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست
سائل آقا شدن اصلا ندارش بهتر است
ما چرا بیچاره آنها که حسینی نیستند
هر که شد وقف محرّم روزگارش بهتر است
فاطمه با گریهاش ما را اسیر خود نمود
آری آری گریه اصلا گریهدارش بهتر است
نوکری آسوده میمیرد که بیند بعد او
در غلامی از خودش ایل و تبارش بهتر است
سن پیری بیشتر از هر چه باید گریه کرد
میوه خسته زمستان آبدارش بهتر است
روز روشن بود آقا کشته شد پس بعد از این
گریه ماه محرّم آشکارش بهتر است
***************
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت
اگر چه شمس وجودش به سمت مغرب رفت
هزار قلّه پر نور در مشارق داشت
چه با شکوه غم خود به دل نهان میکرد
چه شکوهها که از آن فرقه منافق داشت
به غیر داغ محرّم گلی ز باغ نچید
چقدر روضه گودال در دقایق داشت
خلیل بود ولی آتشش سلام نشد
همان که در نفسش عطری از حدائق داشت
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت