مجموعه پوسترهای ولادت امام رضا علیه السلام

((السّلام ای شهید خراسان
ای پناه همه بی پناهان))
ای رضا جان…

در عطا و کرم بی قرینی
بر ضعیفانِ عالَم مُعینی
ای رضا جان…

جرعه ای از مِیِ کوثری تو
پاره ی قلب پیغمبری تو
ای رضا جان…

ای فدای دو دست کریمت
مرغ دل پر زند در حریمت
ای رضا جان…

اسم تو روی قلبم نوشتم
مشهدت یابن زهرا بهشتم
ای رضا جان…

ای دو عالَم به ظلّ پناهت
کنج حجره شده قتلگاهت
ای رضا جان…

محشری شد به پا کنج حجره
می زدی دست و پا کنج حجره
ای رضا جان…

در بَرَت از برای عیادت
آمده نور چشمت جوادت
ای رضا جان…

سر به دامان پاکش نهادی
ای دل از کربلا کُن تو یادی
ای رضا جان…

***********

رکن عشق و‌ وفا، سلام سلام
بضعه مصطفی ، سلام سلام

ای امید دلم امام رضا
دوری ات مشکلم امام رضا

مهربان عطوف ادرکنی
یا امامَ الرئوف ادرکنی

خیمه دین ز نور تو قائم
جان و‌ جانان حضرت کاظم

جسم اسلام را تو چون جانی
آفتابی و در خراسانی

دشمن و دوست از تو خرسندند
دل به لطف و عطات می بندند

رزق من سوز و اشک‌ آهی کن
روسیاهم ، مرا نگاهی کن

کی شود ای گل بهار بتول
وی چو زهرا ، عزیز جان رسول

از عنایت به مشهدت آیم
عاشقانه به مرقدت آیم

بنمایم ز روضه هایت یاد
اشک ریزم به صحن گوهرشاد

گویم این را به اشک و سوز و‌نوا
السلام علیک یا مولا

ای به درد تمام خلق ، طبیب
ضامن آهو‌، ای امام غریب

سوز من ، ساز من تو هستی تو
محرم راز من تو هستی تو

از گنه سست شد مرا بنیاد
نظری کن به آبروی جواد

رود از کف قرار و هم صبرم
در شب سخت اول قبرم

ای که رفتی ز جمع ، پنهانی
در بر پیرمرد سلمانی
ای ولای تو یار دیرینم
جان زهرا بیا به بالینم
دلم از سوز عشق ، محرم توست
چشم‌من خاک زیر مقدم توست
شوره زار مرا چو ‌گلشن کن
لحدم را بیا و‌ روشن کن
ای که گفتی میان اهل ولا
که من آیم به نزد شیعه ، سه جا
من تو را عبد حلقه بر گوشم
یبن زهرا مکن فراموشم
هیبتت همچو‌ اقتدار رسول
علی سوم تبار رسول
هشتمین نور آسمان شرف
مجلس آرای آستان شرف
گوهر بحر پر خروش بهار
مظهر جاودانه ی ایثار
عاشقانت سلاله ی ایمان
زائرانت ملائک و ……..
اهل اشک و‌بکا، عزیز ، تو را
حوریان جملگی کنیز ، تو را
نور عشق تو چون مه است مرا
مشهدت جنت الله است مرا
ملجا من حریم رحمت توست
هر چه دارم من از عنایت توست
پر زدم روی بام محضر تو
سیدی این منم ، کبوتر تو
تا شوم نزد کائنات عزیز
گندم معرفت برایم ریز
ای امام غریب خفته به طوس
کن مرا با ولای خود مانوس
ده به من ای مه جهان آرا
نور ایمان و دین و تقوی را
عقده ی قلب خسته را وا کن
این گدا را ، ز ، اهل تقوی کن
فوق عرش خدا ، مقیم تویی
من فقیر هستم ‌و‌ کریم تویی
برگ سبزی به ما عنایت کن
روز محشر ز ما شفاعت کن
ای فدای فروغ منظر تو
با امید آمدم محضر تو
دیدگانم تراب محضر ‌توست
مسند‌ من گدایی در توست
فارغ از مسندم‌ مکن آقا
دست خالی ردم مکن آقا
ای رخت وجه خالق سرمد
آمدی از مدینه تا مشهد
با غم و سوز و‌محنت و دردی
چه وداعی به عترت کردی
گفته ای بی شکیب گریه کنید
بر امامی غریب گریه کنید
که به‌جز هجر در قضایش نیست
زین سفر رجعتی برایش نیست
ای امان از فغان معصومه
گوئیا رفت جان معصومه
این‌ وداع دو‌ یار ‌و ‌دلبر بود
خواهری در پی برادر بود
در دلم ‌غربت و‌ محن آمد
یک وداعی به یاد من آمد
زینب قد خمیده‌ و‌ بسته
ناله زد یاحسین ، آهسته
صبر کن ای برادر زینب
همدم و‌ یار و یاور زینب
صبر کن ای سلاله ی زهرا
گفته ی مادرم کن اجرا
زینب آمد به آه و اشک ‌دو عین
بوسه زد بر گلوی پاک حسین
چه‌گلویی که آن لعین پلید
بین گودال از قفا ببرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *