پوستر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

من سفیر حسینی به شامم
شد خرابه محلّ قیامم
من یتیمم….

باب حاجات خَلق جهانم
من پناه همه شیعیانم
من یتیمم….

گر چه طِفلم ولی پیر عشقم
یاس پرپر به شهر دمشقم
من یتیمم….

بسکه بر من مصیبت رسیده
همچو زهرا شدم قد خمیده
من یتیمم….

همچنان لاله پژمرده ام من
سیلی از بهر دین خورده ام من
من یتیمم….

ای دل و دلبرم یابن زهرا
یار بی پیکرم یابن زهرا
یابن زهرا….

چون قدم رنجه کردی زِ رحمت
کنج ویرانه شد رَشک جنّت
یابن زهرا….

با سرت آمدی پیکرت کو
پس ابالفضل آب آورت کو
یابن زهرا….

چون تو را من گرفتم بهانه
شد فقط پاسخم تازیانه
یابن زهرا….

باب غربت به رویم گشودند
شامیان خنده بر ما نمودند

**********

مرا ز کوی فغان روی اجتناب نباشد
که در دلم به جز اندوه و اضطراب نباشد

از این مصیبت عظمیٰ که روی داده الهی
به چشمه سار طرب تا به حشر آب نباشد

سه ساله طفل یتیمی است در میان خرابه
چرا به چهره ی زینب ز غم نقاب نباشد

خدا کند که به فردوس شاهد غم عترت
رسول و بنت رسول و ابوتراب نباشد

شبی ستاره شامات میزبان کسی شد
که میهمان ستاره جز آفتاب نباشد

همه سوال کنند ای رقیه کو پدر تو
که جز اشاره به طشتی وِرا جواب نباشد

خرابه کرببلا شد زناله های رقیه
به جسم بی رمقش از فراق تاب نباشد

کسی نبود که گوید به زجر ظالم و ملعون
که طفل را زدن ای بی حیا ثواب نباشد

اگر چه خستگی راه طاقتش بِرُبوده
ولی ز هجر پدر لحظه ای به خواب نباشد

به بزم میکده ی عشق روی یوسف زهرا
به جام عاشقی اش جز شراب ناب نباشد

گل سه ساله زهرا چنان اسیر خزان شد
که در عصاره جانش دگر گلاب نباشد

«عیال پیر خراباتیان خرابه نشین شد
چرا که حال خراباتیان خراب نباشد»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *