مجموعه سوم استوری های «اللهم ارزقنی حرم»

در دل جنگ نه خوفی ز خطر برمی‌داشت
نه ز تیغ دگران زخم و اثر برمی‌داشت

اسدالله جهان تیغ کجی داشت و بس
غیر تیغش نه کلاه و نه سپر برمی‌داشت

یک‌‌تنه تا که چنان شیر به هم می‌پیچید
دشمن بی‌هنرش اَین مَفر برمی‌داشت

هر کسی روبروی شیر خدا صف می‌بست
گویی از دوزخ حق چاه سَقر برمی‌داشت

ذوالفقارش که به جولان و به تب می‌آمد
از همه لشگر رسوازده سر برمی‌داشت

زهره شیردلان از قدمش می‌ترکید
حمزه از زیر قدم‌هاش جگر برمی‌داشت

با چنین شان و مقامش لب سلطان نجف
بوسه از پای نبی خیر بشر برمی‌داشت

*********

ذبیح عشقم و قسمت به کف گرفته مرا
دوباره تیزی چشمی هدف گرفته مرا

هوای مستی‌ام از کربلا و مشهد نیست
شراب کهنه شاه نجف گرفته مرا

********

نوحه خروج قافله اسرا از کربلا به سمت مدینه
بعد از اربعین امام حسین علیه السلام

کاروان آل الله،با ناله و سوز و آه
میرود زِ کربلا،به شهرِ رسولُ الله
قلبشان پریشان بود
ذکرشان حسین جان بود
یا حسین حسین مظلوم…

میروند عزیزان و،اهل بیتِ پیغمبر
سوی مرقدِ جدّ و،سوی تربتِ مادر
نوحه گر همه یکسر
بر شَهِ بریده سر
یا حسین حسین مظلوم…

قافله زِ غم باشد روضه خوانِ عاشورا
همنالهٔ با حیدر،همنالهٔ با زهرا
پژمرده گلِ زینب
در زیرِ سُمِ مرکب
یا حسین حسین مظلوم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *