مجموعه استوری های شب جمعه کربلا

ما که هم نوایِ خواهرِ حسینیم
غُصه دارِ جسمِ بی سرِ حسینیم
از دعایِ زهرا نوکرِ حسینیم ..

چشمِ دل حسینیا غیر حرم نمی بینه
روسیاه و بدم ولی ، تموم دلخوشیم اینه:
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین …

در رهِ شهیدان ، اهلِ کربلاییم
خون جگر زداغِ شاهِ سر جداییم
روضه خوانِ رأسِ رویِ نیزه هاییم

اونی که بود تو قتلگاه ذکرِ خدا رویِ لباش
همیشه هر کجا داره عنایتی به زائراش
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین …

حسین آقام ‌..
همه میرن تو میمونی برام …

با مادرم ان شالله اربعین میام حرم ..
سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم
صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم

حسین آقام ‌..
همه میرن تو میمونی برام …

یه عمریه شده پناهِ من حسینیه
ای آشنا منِ حقیر کجا شما کجا
شه وفا گره به کارمِ ، گره گشا

حسین آقام ‌..
همه میرن تو میمونی برام …

با مادرم ان شالله اربعین میام حرم ..
سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم
صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم

حسین آقام ‌..
همه میرن تو میمونی برام …

*********

ار دیگر دل غمدیده ی ما می سوزد
باز از جهل، دل آل عبا می سوزد

صورت یاس، شد از دست زمستان گلگون
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون

باب حاجات، شد از سمت دری سوخته، باز
فاطمیه است همان مدرسه ی زینب ساز

فاطمیه ست شروع غم عاشورایی
که به هر سو شده برپا علمی زهرایی
آسمان خم شده پشتش، غم ما سنگین است
قصه روضه مادر به خدا سنگین است

گریه کن‌های محرم همه آماده شوید
فاطمیه است… بیایید… عزا سنگین است

بارِ این روضه ی جان‌سوزِ جگر آتش‌زن
بار شیشه است که روی دل ما سنگین است

یک نفر گفت: علی! فاطمه جان داد… ولی
گوش این شهر پر از مکر و ریا سنگین است

هیزم فتنه که آتش به در خانه کشید
آسمان بار امانت نتوانست کشید

آسمان سوخت ولی دید چطوری زهرا
پشت در یک تنه تا لحظه آخر جنگید

در دل شعله فرورفت چه حیدرگونه
زنی از تار حریر و زنی از پود حدید

از همین خانه چهل سال هدایت شده ایم
که چهل سال فدایی ولایت شده ایم

به من آموخته در شعله و خون مادر من
جان دهم تا نرسد غم به دل رهبر من

ما اگر جان خود ارزانی رهبر داریم
عشق مولاست که ارثیه ز مادر داریم

انقلاب آمد و دیدیم امامی داریم
در دل ظلمت شب ماه تمامی داریم

با امام است چهل سال دوام آوردیم
دست یاری خدا بود که کاری کردیم

وحشت از فتنه و تحریم شما کی داریم
ما که در سینه خود شور نه دی داریم

سند غیرت ما باغ پر از لاله ماست
ریشه محکم این سرو چهل ساله ماست

کرده امروز شما را همه جا آواره
بانگ تکبیر همان لشگر در گهواره

فاطمیه است اگر شوق شهادت داریم
تا علم را به ولی نعمتمان بسپاریم

یاد دادند به ما سر به کسی خم نکنیم
لحظه ای فکر به این سختی و ماتم نکنیم

گرچه غم هست ولی خوف نکن حل شدنیست
صاحبی هست کسی هست که او آمدنیست

ما چهل منزل از این راه اگر آمده ایم
استوار از دل هر خوف و خطر آمده ایم

ما چهل سال به هر تیر بلایی سپریم
ما چهل سال علمدار حقوق بشریم

ای که از غیرت زهرایی ما بی خبری!
دهه فجر خوری سیلی سخت دگری

*************

روحِ ایمان ، سیدی مولا حسین جان

تو شدی کشته که دین زنده بماند
در هجومِ فتنه و تکفیر و بدعت

رویِ نیزه جلوۀ کهف رقیمی
قاریِ قرآن شدی در اوجِ غربت

نورِ حقُ گرمیِ راز و نیازی
رویِ نی هم تو مبلغِ نمازی

وز غم تو قلبِ عالم شد پریشان
ای حسین جان …

روحِ ایمان ، سیدی مولا حسین جان

از ازل از برکتِ نیمه نگاهت
همنوا با عاشقانِ عالمینم

دستِ خالیِ منو لطفُ عطایت
سائل و محتاجِ بین الحرمینم

نوکری ات تا قیامت افتخارم
جز درِ تو،یا حسین جایی ندارم

ای ولایت ،برترین معنایِ ایمان
ای حسین جان …

روحِ ایمان ، سیدی مولا حسین جان

کن دعا تا که رویم تا روزِ آخر
در رهِ اخلاصُ بندگی و تقوا

کن دعا تا که شویم همچون شهیدان
شاملِ لطف و دعایِ خیرِ زهرا

ای غلامیِ تو بهرِ ما سعادت
بردنِ نامت به نوکرها عبادت

مثلِ آن ریزه خورانِ خانِ عشقت
روزیِ ما کن به راهِ حق شهادت

وامصیبت،خورده ای ماهِ یگانه
خواهرِ تو،در رهِ دین تازیانه

جانِ ما زا کن به راهش جمله قربان
ای حسین جان …

روحِ ایمان ، سیدی مولا حسین جان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *